سرمقاله شماره ۵۴ ایران فردا: تحولات چهار دهه اخیر جامعه ایران بی‌شباهت به تغییرات شهر«افسوس» قبل و پس از خواب اصحاب کهف نیست، با این تفاوت که اگر در عصر «دیکیوس» امپراطور روم ۳۰۰ سال نیاز بود تا چنین تغییراتی رخ دهد، در عصر ما در دوره زمانی بسیار کمتر از آن نیاز است تا جامعه‌ای را به کلی دگرگون کند. بنابراین اگر ما نیز ۴۰ سال پیش به خوابی عمیق فرو می‌رفتیم و امروز از خواب بر می‌خاستیم و به درون شهرها و روستاها می‌رفتیم، با جامعه‌ای مرکب از مردمانی با آداب، رسوم، رفتار، افکار، ارزش‌ها و نگرش‌های متفاوت روبرو می‌شدیم که برای‌مان بسیار غریب می‌نمود و چه بسا رفتار و پوشش و کلام و زبان ما نیز برای مردمان شهر غریب می‌بود.

سالمندان سال ۱۳۵۸ به احتمال زیاد پس از ۴۰ سال اغلب به رحمت خدا رفته‌اند، آن دسته از میانسالان ۵۸ که زنده هستند، وارد دوران سالمندی و بازنشستگی شده‌اند، جوانان ۵۸ نیز گذار از میانسالی به سالمندی را آغاز کرده‌اند. اما متولدین ۱۳۵۸ و نسل دهه شصتی که اگرچه فضای انقلاب ۵۷ را درک نکردند، اما با جنگ و بحران بزرگ شدند، امروز در میان‌سالی هستند. نسل‌های دهه ۷۰ و ۸۰ هم که امروز جوانان در میدان هستند، با جنبش اصلاحی و جنبش سبز و بیکاری و تورم و جهانی‌شدن و فضای مجازی و ده‌ها تحول سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت بزرگ شده‌اند. نمی‌توان چشم بر این تغییرات نسلی و تجارب هر نسل از زندگی و اجتماع و سیاست و اقتصاد بست. در یک رودخانه نمی‌توان دوبار شنا کرد، ایران امروز، ایران چهار دهه پیش نیست. شلاق تغییر بر گرده همه نظام‌ها می‌نشیند تا یا به ناچار هم سو با تغییر شوند و یا در برابر عظمت آن فرو بریزند. چهار دهه است که جامعه ایران در مسیر تندباد تغییر قرار گرفته است.

کسی که در استخر سرپوشیده شناگر ماهری است اگر با همان قواعد در آب‌های متلاطم اقیانوس شنا کند غرق می‌شود. خطای بزرگی است اگر تصور شود با همان روش حکمرانی، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی چهار دهه پیش ایران بتوان بر مشکلات و بحران‌های کنونی ایران امروز فائق آمد.

گفته شده «حکمرانی»، یعنی «ایجاد پتانسیل سیاسی و تقویت توانایی رهبران برای ارتقای ساختار نظام موجود برای تغییر قوانین بازی و تلاش برای برآوردن خواسته‌های جدیدی که هر روز تغییر می‌کنند». در این تعریف، حکمرانی عبارت است از تصمیم‌گیری و اجرای آن همچون بازی سیاسی که قوانینی خاص بر آن حاکم است.

در این فرایند با وجود بازیگران متعدد و تغییرات روزمره زندگی و تغییرات سریع خواسته‌های مردم و شهروندان، باید توانایی مدیران و رهبران آن‌قدر بالا رود که قادر به پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر شهروندان باشند.

نیازها، مطالبات و خواسته‌های ایرانیان در مقایسه با گذشته تغییرات مهمی داشته و به این ترتیب اگر بپذیریم که حکمرانی خوب بر این جامعه مستلزم فهم شرایط دورانی و تسلیم شدن به اراده عمومی است، در این صورت چاره‌ای جز تجدید نظر اساسی در قوانین، سیاست‌ها و برنامه‌ها برای پاسخگو شدن، شفاف سازی، مشارکت، کارآمدی، حاکمیت قانون، فساد زدایی و امثال آن نیست.

شلاق تغییر تنها بر گرده نظام‌ها و دولت‌ها فرود نمی‌آید؛ نیروهای سیاسی منتقد و خارج از نظام سیاسی نیز در صورتی که تغییرات اجتماعی و دگرگونی‌ها در رفتار، افکار و اندیشه‌های مردمان را برنتابند، صدایشان در جامعه پژواکی نخواهد داشت. سخن گفتن با جامعه و مردم مستلزم شناخت جامعه و مردم است. چگونه می‌توان بدون شناخت مخاطب با او گفت و گو کرد؟ چگونه می‌توان با ارزیابی چهار دهه پیش درباره خواست‌ها و مطالبات امروز جامعه سخن گفت؟

بی‌تردید این تاکید بر شناخت و توجه به تغییرات اجتماعی ایران نافی ایستادگی بر مبارزه با ارتجاع، نابرابری ، استبداد، فساد و ناکارآمدی نیست، بلکه اشاره‌ای است بر دگرگونی و تحول دایمی جامعه و شناخت صورت‌بندی‌ها و الگوهای ارتجاع، نابرابری ، استبداد، فساد و ناکارآمدی.