تق تق تق
درمیزند تقدیر
بخت یا فاجعه؟
عشق یا مرگ؟
خالی ست باغِ خداوند
جبرئیل هم که کُشته
دریده، کنار زمزم افتاده...
 
تق تق تق تقدیر
در را میکند از پاشنه
از آسمان تا زمین
چند ثانیه؟
برسند بمبها به ما
از تهِ مرغانِ یهوه
چند ثانیه؟
تا پیرهنِ من شعله...
جمع کن فرصت قافیه حتا نیست...
 
تق تق تق درمیزنند
تقدیر است شاید دیر شد
باز کنم؟
دستهایم...
دستهایم را نمی بینم
دستهایم را بریدند آیا
روزی که دزدیدند چشمهایم، آزادی از خدایان
چشمها
چشمهایم کو؟
آینه گرفته چشمهایم
 
تق تق تق تقدیر
باید که این زار
به انتظار...
نشست
نشست و درهم شکست
تق تق تق...
 
 
۲۰۱۹/۷/۱۱
ا-ماهان