وجه تسمیه ی واژه ی مصر
نام مصر از ریشهٔ سامی است و با نام های دیگر زبان سامی برای مصر هم ریشه است. در فارسی باستان، مِصر را "مودرایه" و" مودرایا " می خواندند. نام مصر به معنی " دو تنگه" است و به جدایی میان دو دودمان در بخش های شمالی و جنوبی مصر اشاره دارد. واژهٔ مصر در اصل خود معانی شهر، تمدن، کلان شهر، زمین، و مرز هم میداده است
برخی از ویژگی های جغرافیایی مِصر
مِصر با نام رسمی جمهوری عربی مصر کشوری در شمال شرقی قاره آفریقا است و شبه جزیره سینا هم که در قاره آسیا قرار گرفته بخشی از قلمرو این کشور است. مصر در جنوب دریای مدیترانه و غرب دریای سرخ قرار داشته و از غرب با لیبی، از جنوب با سودان و از سوی شبه جزیره سینا با اسرائیل و نوار غزه در فلسطین مرز زمینی دارد. مصر پرجمعیتترین کشور در خاورمیانه و بعد از نیجریه و اتیوپی، سومین کشور پرجمعیت در قاره آفریقا است. اکثر جمعیت ۱۰۰ میلیون نفری آن در کنار رود نیل زندگی میکنند. کرانههای رود نیل منطقهای است که ۴۰ هزار کیلومتر مربع یعنی حدود یک بیست و پنجم این کشور و تنها زمینهای بارور آن را تشکیل میدهد. بخش عمدهٔ این کشور که در مجموع ۱ میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد، از بیابان تشکیل شده و جمعیت پراکندهای را در خود جای دادهاست. حدود نیمی از جمعیت مصر شهرنشین هستند که بیشتر آنان در دو شهر بزرگ قاهره و اسکندریه، دیگر شهرهای دلتای رود نیل و حومه آنها زندگی میکنند
دوران فرمانروایی ایرانیان بر مصر
در دورهٔ هخامنشیان، مصر دو بار توسط هخامنشیان فتح شد. در حکومت نخست هخامنشیان در مصر، در سال ۵۲۵ پیش از میلاد نخستین حکومت هخامنشیان بر مصر آغاز شد. دودمان بیست و هفتم مصر دورهای از تاریخ مصر باستان میان ۵۲۵ تا ۴۰۲ پیش از میلاد مسیح است که در آن این کشور زیر سلطه شاهنشاهی هخامنشی در میآید و یکی از ساتراپیهای ایران میشود. واپسین فرعون دودمان بیست و ششم مصر، پسامتیخ سوم، در سال ۵۲۵ پ. م. در جریان نبرد پلوسیم در شرق نیل از کمبوجیه ی دوم شکست خورد. مصر از آن پس به همراه قبرس و فینیقیه جزو ساتراپی ششم ایران شد. این هنگام را آغاز دوره نخست فرمانروایی ایرانیان بر مصر میخوانند. پس از دورهای از استقلال که در آن سه دودمان محلی مصر فرمانروایی کردند اردشیر سوم دره نیل را دوباره گشود و برای دوره کوتاهی دودمان سی و یکم مصر را پایهگذاری کرد
اقدامات داریوش هخامنشی در ساتراپی مصر
یکی از مهم ترین اقدامات داریوش هخامنشی قراردادن مصر به عنوان یکی از ولایات ایران بود. این اقدام برابر با ٤ ژوئیه سال ٤٨٩ پیش از میلاد صورت گرفت. وی قلمرو امپراتوری ایران را به ٣٠ ایالت تقسیم کرد و هر ایالت را ساتراپی نامید و دستور داد که با تاسیس پستخانه ارتباط مردم این ایالت ها با هم تامین شود و داد و ستد با پول انجام شود (سكه هایی که ضرب کرده بود). مصر یكی از ساتراپی های ایران آن زمان بود که داریوش توجه خاصی به آن داشت. هرودت تاریخدان یونانی که سیاحتهای متعدد در ممالک مشرق قدیم کرده و تحقیقات خود را راجع به احوال و تاریخ این ممالک نوشته، در کتاب سومش نام قسمتهای مالیات دهنده و مقدار مالیات و خراج هر ساتراپی را آورده و در مورد ساتراپی مصر چنین نگاشته است: ساتراپی مصر، همراه با لیبی های سرحدی و شهرهای سیرین و بریقه ۷۰۰ تالان میپرداختند، به اضافهٔ این پول، از سهم ماهی گیری در دریاچهٔ موریس و ۱۲۰،۰۰۰ بوشل گندم هم برای خرج سپاه هخامنشی که در دژ سفید واقع در ممفیس مستقر شده بودند، مصرف میشد می گویند ششمین مردی که به تدوین قانون مصر پرداخت، داریوش پدر خشایارشا بود؛ زیرا او از بی قانونی سلف خود کمبوجیه، که در رفتار او با مقدسات مصر بروز یافته بود، خمشمگین بود و بر آن شد تا زندگی توأم با فضیلت و احترام به خدایان در پیش گیرد. تأیید قاطع این موضوع در پاپیروس عامیانهٔ شمارهٔ ۲۱۵ کتابخانهٔ ملی پاریس یافت می شود. این متن در سدهٔ سوم پ. م نوشته شده است و در کنار متن، گزارشی از حکم داریوش در سال ۵۱۸ پ. م دیده میشود: داریوش فرمان میدهد که خردمندان از میان سپاهیان و مردان مذهبی و دبیران گرد هم آیند و تمام قانونهای مصری را که تا سال ۴۴ سلطنت آماسیس (سال ۵۲۶ پ. م) جاری بودهاند، به نوشته درآورند
روابط تاریخی، فرهنگی و سیاسی ایران و مصر
ایران و مصر روابط تاریخی، فرهنگی و سیاسی بسیار با یکدیگر دارند. رابطهٔ سیاسی این دو کشور تا قبل از انقلاب ۵۷ در ایران در بالاترین سطح قرار داشت. اما پس از انقلاب روابط این دو کشور پایین آمد. ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی در اعتراض به امضای قرارداد صلح کمپ دیوید بین قاهره و تل آویو روابط خود را با مصر قطع کرد. پس از انقلاب مصر در ۲۰۱۱ میلادی دو کشور تلاش هایی را در جهت گسترش روابط آغاز کردند. محمدعلي فيروزآبادي در نوشتاری پیرامون "روابط ایران و مصر در در گذر تاريخ" یادآور می شود: بر پايه متون و اسناد تاريخي، روابط ايران و مصر به عنوان دو كانون تمدن شرق به دوران باستان باز مي گردد. اين روابط با فرمان كوروش و تسلط كمبوجيه بر مصر آغاز مي شود. سپاهيان ايران پس از تسلط بر اين كشور طر ح هايي براي حفر كانالي ميان درياي مديترانه و درياي سرخ تهيه مي كنند و به فرمان داريوش به آموختن تقويم و طب از مصريان مي پردازند. مصر يها نيز در مقابل نظام آبياري و قنات را از ايرانيان مي آموزند. علاوه بر آن به دستور داريوش كتابخانه هايي در مصر تاسيس مي شود و بعدها مردم مصر نوروز و مهرگان ايراني را پاس مي دارند. اين روابط به دنبال حملات اسكندر مقدوني به ايران تحت تاثير روابط خصمانه و متشنج ايران و روم قرار مي گيرد اما پس از پيدايش اسلام و گسترش آن به شرق و غرب مردم ايران و مصر نيز به اسلام گرويدند و برخي از فرماندهان ايراني در تصرف مصر به نيروهاي ارتش اسلام ياري رساندند و به اين ترتيب ايرانيان تا قرن ها در مصر حضور داشته و حتي برخي واليان مصر نيز تبارايراني داشتند
ایمهوتِپ پزشک و دانشمند همه چیز دان مصر باستان
چنانکه اشاره شد در دوران فرمانروایی هخامنشیان بر مصر به فرمان داريوش ایرانیان به آموختن طب از مصريان پرداختند. باید یادآور شد که مصر به خاطر "ایمهوتِپ" پزشک و دانشمند همه چیز دان مصر باستان، در تاریخ پزشکی جهان جایگاه ارزنده ای دارد. بسیاری از پژوهشگران، ایمهوتِپ (۲۶۵۰ تا ۲۶۰۰ پیش از میلاد) را هم ردیف بقراط یا هیپوکراتس (۴۶۰ تا ۳۷۵ پیش از میلاد) بزرگ ترین پزشک و حکیم یونانی می دانند. ایمهوتِپ در زمینه ی مراقبت و درمان مجروحین و آسیب دیدگان بنا و احداث اهرام ثلاثه ی مصر بسیار فعال بود
روابط تاریخی ایران و مصر در دوران پهلوی
آغاز مناسبات سياسي نوين ايران با مصر به زمستان سال ۱۳۰۰ خورشيدي و همزمان با اعلام استقلال اين كشور از انگلستان بازمي گردد. در آن زمان كه احمد شاه قاجار آخرين سال هاي پادشاهي خود را مي گذراند و زمام امور كشور در عمل در اختيار سردار سپه (رضاشاه پهلوي بعدي) بود، دولت وقت ايران بيدرنگ استقلال مصر را به رسميت شناخت و سركنسولگري ايران در قاهره را به سفارت ارتقا داد. البته اين سفارت تا هنگام انقراض سلسله قاجار در سال ۱۳۰۴ فعال نبود اما پس از تاجگذاري رضاشاه در سال ۱۳۰۵ اولين قرارداد مودت و دوستي ميان دو كشور در سال ۱۳۰۷ به امضا رسيد. بنا بر گزارش تارنمای ویکیپدیا:خواهر ملک فاروق پادشاه مصر (از ۱۹۳۶ تا ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۲) مشهور به "فوزیه" نیز از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۸ نخستین همسر محمدرضا شاه پهلوی بود. محمدرضا شاه پهلوی و محمد انور سادات، رئیسجمهور مصر (از ۱۵ اکتبر ۱۹۷۰ تا ۶ اکتبر ۱۹۸۱ )، در خارج از محدوده دیپلماتیک، با یکدیگر دوستان صمیمی و نزدیک بودند. در طول جنگ یوم کیپور (از ششم تا بیست و پنجم اکتبر ۱۹۷۳)، محمدرضا شاه پهلوی کمکهایی را به ارتش مصر در مقابل ارتش اسرائیل به عمل آورد
برخی از گزارشات ویدیویی درباره ی روابط ایران و مصر
دوستی دو ملت باستانی مصر و ایران از زمانیکه اجازه دادند که یک دانه به مقابر فرعونهایشان اضافه کنیم, دو چندان شده...
Very Interesting & Informative. Thanks