داشت رینگ دوچرخه تاب گیری میکرد. سرش را بالا گرفت و بجای جواب سلام انگشت سبابه و شست را چند بار بهم مالید. عادتش بود. سه تا پنج  ریالی نو پول عیدی را  که گذاشتم کف دستش بلند شد ایستاد. موتور روی جک بیرون دکان بغل ردیف دوچرخه ها چشمک میزد. انگشت اشاره را گرفت جلو صورتم، چشم چپش نیم دوری توی حدقه زد و  آنوقت گفت

- دیر اومدی نیومدی ها!

بعد رفت جک موتور را برام خابوند.

توی بازار جمع و جور ناحیه اُس غلوم چرخی بود اما چارقدم آنطرفتر توی زمین خاکی فوتبال مدرسه میشد غلوم تِرتِر. آل بُرده سر هیچ و پوچ عصبانی و به خار و مادر خودش فحش میداد. صورت پُر از رد پای آبله و چشم چپش تاب داشت. موها بلند و فرفری عین کپر شیطون ریخته بود دور سرش. اُس غلوم پریموس*1 هم تعمیر میکرد. زمستانها حلیم هم میزد. دوچرخه ها رالی و هرکولس دو لول و یک لول و بدنه ها همه تیپ پیچی. بچه ها اول صبح روی خط لوله نفت می نشستند منتظر تا غلوم تِرتِر بیاید و کرکره فنری دکان را بالا بزند. وقتی سکه پنج ریالی را میگذاشتی کف دستش تا نیمساعت دو چرخه کرایه کنی، چشم لوچ می آمد اینطرف و دوباره برمیگشت سر جاش و تو میدونستی که الان شرط و شروط میذاره. ناحیه کوچک بود، دیر میکردی خودش می اومد سر راه و دوچرخه را با فحش و فضیحت ازت میگرفت. پیش از عید نوروز هم یه موتور گازی دست دوم بقول خودش« اِنجین» از اهواز آورده بود که جنگ بود بین بچه ها سر نوبت کرایه اِنجین.

پشت بازار دور از چشم غلوم تِرتِر فرهاد را گذاشتم ترکم و راندیم طرف بیست فوتی ها*2 و جاده سمت پاسگاه. هوای بهاری معرکه بود.گندمزار سرسبز حاشیه جاده توی باد میرقصید. عطر سبزه و گیاه هوش از سر آدم میبرد. فرهاد به کمرم چسبیده بود و موتور عین شورلت مدل 55 مرتضی کازرونی اسفالت را می بلعید و میرفت. نرسیده به درمانگاه شیر و خورشید فرهاد توی گوشم چیزی گفت. باد حرفهایش را می برد. ترمز گرفتم و یک پایم را به اسفالت گذاشتم

- منم میخوام برونم.

- تو که بلد نیستی، میزنی موتور مردم درب داغون میکنی.

- خودت هم بلد نبودی که.

- اگه غلوم تِرتِر فهمید چه؟

- از کجا بفهمه؟

- عجب بدبختی!

- عجب بدبختی نداره، نصف کرایه پول عیدی خودم بود که.

فرهاد چپ اندر قیچی میراند و خدا ساز بود که وانتی چیزی رد نمی شد. از جلو خانه های جی تایپ*3 که رد شدیم بوی خوش گل نخودی و لادن توی هوا موج میزد. پیچ پشت انبار شرکت نفت اسفالت تمام شد. دور زدیم برگشتیم طرف بازار. حالا فرهاد گاز را تا تخته گرفته بود و صدای موتور کیف داشت. نرسیده به زمین فوتبال زدم روی شانه اش که بایستد. تا آمدیم جا عوض کنیم یهوی موتور از جا کند و من بُل گرفتم و  پرت شدم یه طرف. فرهاد و موتور هم کشیده شدند روی اسفالت و لب جاده غلطیدند روی هم.

بخود که آمدیم بوی بنزین بلند بود. پوست زانوهای فرهاد رفته و از دماغش خون می آمد. دست که گذاشتم پیشانی خودم هم به اندازه یک گردو ورم کرده بود و کف دستم میسوخت. چراغ موتور خورد و خاکشیر و تیکه های شیشه توی آفتاب برق میزد. سکان موتور کج و گلگیر جلو بهم پیچیده بود، یه وضعی! فرهاد درجا زد زیر گریه اما من بیشتر توی فکر کتک از پدر بودم که یکمرتبه دیدیم غلوم تِرتِر از همان دور فحش میداد و میآمد. تا رسید دودستی کوبید به سرش

- خونه م خراب اِنجینِ داغون کردین لامصبا!

اما صورت خونی فرهاد و پیشونی باد کرده من را که دید رنگش پرید و چشم چپ دوسه بار در کاسه چرخید. زیر لب چیزی گفت و موتور را کشان کشان برد و رفت.

خانه که رسیدیم پدر توی اتاق زیر پنکه سقفی سر نماز بود. مادر تا ما را دید هولکی از پای چرخ خیاطی بلند شد و با چهار انگشت دست زد یه طرف صورتش

- ووی روم سیاه!

مادر بزرگ جلدی از توی طاقچه پنبه و شیشه مرکورکروم*4 را آورد و همین طور که داشت به زانوهای فرهاد دوا میزد گفت

- نحسی سیزده دایه. هول نکنین، بخیر گذشته شکر خدا.

پدر سلام نماز را داد و برگشت نگاه تیزش را دوخت به اینطرف. ما مثل لندوک از ترس می لرزیدیم. کتک روی شاخش بود!

- بگوین چه شده اگر نه زیر چوب سیاه ...

باقی حرفش را نفهمیدیم.

از اول تا آخرش را باید می گفتیم که گفتیم. توی گریه زار زدم موتور … غلوم تِرتِر… بُزبیاری... به ئی خدا گازش قفل کرد فرهاد شاهده.

مادر هوله گرم را گذاشت روی برآمدگی پیشانی ام و گله مند خطاب به هیچکس گفت

- ای مردم! بگو چپ کور به آدم نبرده دکون چرخی و حلیمی کــمِت بید !؟

پدر که روی زانوها راست شد بند دلمان برید! اما او آرام رفت جانماز را گذاشت توی طاقچه و زیر لب غرید

- یَک غلوم ی ازش بسازم که ...

آنوقت کمربندش را سفت کرد، کلاه را از گل میخ برداشت، پا به حیاط گذاشت و رفت تا پدرِ پدرسگِ غلوم تِرتِر را در بیاره.

---------------------------------------------------

 1- پریموس- اجاق خوراک پزی که با سوخت نفت فشرده کار میکرد. 2- بیست فوتی- نوعی خانه کارگری 3- جی تایپ نوعی خانه کارمندی شرکت نفت. 4- مرکورکروم- دارویی ضدعفونی کننده.