به تازگی پیامی از دوست گرامی شراب قرمز دریافت نمودم که در آن توضیح داده بود چه باعث شد که این تارنما را ترک بگوید. به ایشان اظهار نمودم که بنده نیز از آن تارنما دست شسته ام و نظر ایشان چنان بود که باید سخنی در خداحافظی گفت و این وظیفه را به بنده موکول نمودند. این چند خط را به توصیه ایشان مینویسم تا هم شرط ادب به جای آمده و بدرودی گفته باشیم و هم آنچه ناپسند یافتیم با دیگران در میان گذاریم تا شاید برخی افراد رفتار خویش را باز نگرند و مدیر این تارنما که دیر زمانی است شاهد شمارش معکوس بازدیدکنندگان و همکاران است به خود آمده و این شمارش معکوس را پیش از آن که نفر آخر چراغ را پشت سرش خاموش کند معکوس نماید.

شراب قرمز را چنان که اظهار مینماید فحاشی و متلک و توهین به خانواده و ایمان وی از این سایت دور نمود. بنده خود شاهد بودم که چگونه این فرد هنرمند و با فرهنگ مورد حمله بی دلیل افراد مضحک و نادان قرار میگرفت. افرادی که نه چیزی از تاریخ میدانند و نه از ادب، از هر نوع آن. به آن دسته که مرتب دست روی حساسیت دوست گرامی گذاشته و متلک بار قاجار کردند توصیه میکنم کمی مطالعه کنند تا درک بهتری از مسائل تاریخی داشته باشند. تا بدانند که این هم بسیار متفاوت از سلسله های پیش نبوده و بیاموزند که چگونه در همین سلسله محمد شاه قاجار و وزیر و استادش حاج میرزا آغاسی به مصاف علمای شیعه رفتند و چگونه آزادی مذهب و تفکر را در زمان خویش رواج دادند و سعی در آزادی فرهنگی کشور نمودند. شاید فرا بگیرند که ریشه حرکت روشنفکری که منجر به مشروطه شد را باید درآن زمان جست و ببینند که چه تعداد از روشنفکران ایران متعلق به قاجار بودند. این که آدم به جای اندکی تحقیق و مطالعه مرتب دهانش را باز کند و چرند بگوید و لغز بپراند که هنر نیست. قرار است تا کی مزخرف بگوئید و دانشتان پایه بر حرفهای عامیانه و داستانهای بی اساس داشته باشد؟

متاسفانه مدیر این سایت نیز هیچگونه کوششی برای پایان بخشیدن به این حملات که گاه از سوی برخی افراد رکیک شامل الفاظ مستهجن بود نشان نداد و شراب قرمز هم رفت دنبال بسیاری دیگر که این سایت را ترگ گفتند.

نگارنده نیز به دلیل آن چه در بهترین وجه میتوان ضعف مدیریت نامید تصمیم گرفتم که دیگر در این تارنما حضور نداشته باشم. چند سال پیش بنده اظهار کردم که آزادی بیان احتیاج به حراست دارد و آزادی بیان به معنای آزادی فحاشی و تهمت و دروغگوئی نیست. به معنای سر و صدای زیادی برای پوشاندن صدای دیگران نیست. شما در فضای مجازی نمیتوانید افراد مجازی را برای تهمت و دروغ و فحاشی به دادگاه ببرید. فضای مجازی کنترلهای خویش را میطلبد. برای من روشن بود که اگر جلوی خرابکاری برخی افراد گرفته نشود این تارنما را به نابودی خواهند کشاند و شاید این ماموریت انها باشد. چه تعداد از لمپن های بد دهان این سایت سربازان ارتش سایبری رژیم هستند؟ تنها ایزاری که این سایت برای مبارزه با این افراد سفله در اختیار کاربران میگذارد حذف آنان از بلاگهای کاربر است. متاسفانه زمانی که دوست گرامی فرد پس از سالها تحمل اراجیف ابن عقده او را از بلاگهای خویش حذف نمود مدیر بی تدبیر این سایت به کمک لمپن مود نظر آمده و زمانی که او پس از فحاشی های مداوم به فرد یکی از بلاگهای او را لغت به لغت کپی نمود و فقط چند کلمه را عوض کرده و به نام خویش منتشر کرد، به همت جی جی این کپی کاری نه تنها حذف نشد بلکه در صدر سایت قرار گرفت. شکایت فرد هم راه به جائی نبرد و دریغ از یک پوزش ساده از سوی مدیر سایت که نشان دهد این خطا سهوا صورت گرفته است. همانجا دانستم که حضور در این سایت وقت تلف کردن است. مثل این است که آدم بخواهد در مسجد روشنگری کند و انتظار داشته باشد که پیشنماز مسجد نیز در این میان بی طرف باشد.

جامعه ایرانی به خصوص ایرانیان خارج از کشور احتیاج به فضائی آزاد برای گفتگو و حرکت فرهنگی و سیاسی خویش دارد و تارنماهائی که قادر به ارائه چنین فضائی باشند جایگاه ویزه ای خواهند داشت اما آزادی بیان احتیاج به حراست و یک مدیریت کار آمد دارد و در غیاب آن چیزی به جز دشنام و اراجیف و یکنواختی باقی نخواهد ماند.