این آفتابِ خونین

خروسِ بیمحل

پاسدارِ کدامین شامِ رنجور است

در پنجمینِ فصلها؟ *

 

سرِ شاخۀ بید دیدم

سرگردان

بهارِ گجسته را

می­پرسید از پرنده، گذرنده

نشانِ نوروز

 

هیچ ساعتی اتوماتیک

درست نمی­شود

زمانِ خراب ایستاده

سرِ چهارراه میز گذاشته

ژتون صادرمی­کند

خودفروشان بخط

در چهار صف ...

 

چه بازاری، چه صحنه­ ای، چه ادرباری

چهل باران نخواهد شست

در چهل سیلاب

ننگِ این اهریمنِ خوش­عبا

خدایان خوب پوشانده­ اند

مارهایِ آویخته از شانه­ هاش،

یادت هست؟

مارها را*

یادت هست؟

 

 

25/3/2017

ا- ماهان

* ماههای مارس آوریل در اسکاندیناوی نه زمستان است و برف و یخ نه بهار جوانه می­زند یا شکوفه­ ای می­تراود از شاخه­ ای. این وضع را فصلِ پنجم نامیده­ ام. خود سوئدیها از اضطراب بهاره، افسردگیِ بهاره، خستگی بهاره و ... می­نالند.

* اگر یادتان نیست نگاه کنید اسطورۀ ضحاک ماردوش را. به توانِ پیشگویی خداوند توس آفرینها باید گفت.