متن آهنگ «تاب و تب»

امشب از دیدنمان همه انگشت به دهان می مانند
همه خوب حال مرا حال و احوال مرا میدانند
گل نیلوفر من آتشی تازه بیا برپا کن
من که در تاب و تبم تو بتاب بانو شبم زیبا کن
بیا در شهر دل من پادشاهی کن
این تو و این دل من هر چه تو خواهی کن
ای امان ای امان ای امان از من و حالم

وای عجب ماهی
تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی با تو دردسر دارد
دل تو را امشب زیر سر دارد

به چه شبی بگو امشب ما را می طلبی
بگو همچون من در تاب و تبی در تاب و تبی
تاج سرم مگر از تو راحت میگذرم
تو رو میخواهم با خود ببرم با خود ببرم

بیا در شهر دل من پادشاهی کن
این تو و این دل من هر چه تو خواهی کن
ای امان ای امان ای امان از من و حالم

وای عجب ماهی
تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی باتو دردسر دارد
دل تورا امشب زیر سر دارد

وای عجب ماهی
تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی باتو دردسر دارد
دل تو را امشب زیر سر دارد

وای عجب ماهی
تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی با تو دردسر دارد