حزب مشروطه ایران:

این نوشته را به کسانی تقدیم می‌کنم که می‌پنداشتند مار، کبوتر می‌زاید. در روزگار پرحرفی‌ها و وراجی‌های نفرت‌انگیز، دلم از این همه سکوت و نگفتن آنچه باید گفت گرفته، در روزگار غربت «کلام» باید به جستجوی جایی، وسیله‌ای، بهانه‌ای نشست برای گفتن، حق گفتن؛ امّا وقتی نمی‌گذارند بگویی، وقتی دهانت را بسته و زبانت را بریده‌اند، نه با دهان و زبان که با چشم‌ها، دست‌ها و رگ‌هایت، باید فریاد کنی.

برو به آدرس