دانيال خنده‌رو: در حال رانندگى بودم كه گوينده راديو، خبر از بازپس‌گیری شهرهاى عراق توسط ارتش و فرار نيروهاى داعش داد. طبق گمانه‌زنی‌های مقامات، ٢٤٥ جهادى بلژيكى در حال بازگشت به كشورشان هستند. چند نفر از اين ٢٤٥ نفر شناسايى و دستگير خواهند شد؟ چند ماه آنان را می‌توان در پشت میله‌های زندان نگه داشت؟ چند نفر ديگر در زندان توسط اين ٢٤٥ نفر به جهادگر افراطى تبديل می‌شوند؟ پرسش‌هایی كه اگر دولتمردان بلژيكى و اروپايى پاسخ كارآمدى به آن ندهند، شاهد حوادثى به‌مراتب دل‌خراش‌تر از پاريس و بروكسل خواهيم بود.

بهمن زاهدی: شهید شدن فرقه شیعه
آقای حسن شریعتمداری در نوشته‌ای به نام (ادعانامه‌ای برای دادرسی) پرده از شهید شدن فرقه شیعه با درگذشت آیت‌الله‌العظمی سید محمدکاظم شریعتمداری برمی‌دارد. آیت‌الله‌العظمی سید محمدکاظم شریعتمداری آخرین مرجع تقلید شیعیان بود. پس از ایشان اسلام سیاسی با ایدئولوژیکی کردن مذهب، دیگر با فرقه شیعه رابطه‌ای نداشت. تنها شیعه‌گری به‌عنوان ابزاری در دست «ولایت‌فقیه» کم‌کم و به‌طور زجرآوری شهید شد. نه امام زمانی مانده و نه «الله ولایت‌فقیه» توانایی سرپوش گذاشتن به آمریکایی بودنش را دارد.
الله آمریکایی که «ولایت‌فقیه» را جایگزین «مراجع تقلید» کرد، عاقبت قاتل خودش شد. نه روحانیان (لقب سابق به مجتهدین) و نه آخوندها (لقب بنیادین) دیگر هیچ جایگاه اجتماعی مابین مردم ایران ندارند، مگر به‌زور اسلحه و شکنجه. دلیل از بین رفتن این جایگاه (روحانیت) در ایران خیلی ساده است. تا قبل از رسیدن وحی ولایت‌فقیه به خمینی، روحانیت هزینه‌های خود را از مردم تأمین می‌کرد و با ظهور انقلاب اسلامی (ظهور امام زمان به نام خمینی) روحانیت با به دست آوردن پول مردم و نفت ایران دیگر مستقل عمل می‌کرد و می‌کند. به‌مانند رابطه دولت و مردمی که مستقل از هم هستند، وابستگی‌ها و قراردادهای اجتماعی که می‌توان عرفی گری نامید، مابین مردم ایران و روحانیت لغو شدند. مردم احتیاجی به روحانیت ندارند و روحانیت هم احتیاجی به مردم ندارد.
آقای حسن شریعتمداری در پایان نوشته‌اند: «ایران قبل از هر چیز به یک رنسانس اخلاقی نیازمند است.»
ایران به اسلام سیاسی احتیاجی ندارد، ملت ایران در حال به چالش کشیدن خویش هستند که همان «رنسانس اخلاقی» نامیده می‌شود. سرنگونی جمهوری اسلامی و پایان بخشیدن به دیکتاتوری نعلین نتیجه این چالشگری مردم ایران خواهد شد.

دانيال خنده‌رو: «احمق را ستایش خوش آید چون لاشه (گوسفند) که در کعبش دمی فربه نماید»
رفيق مهدى، كدبان رستم، حضرت امام و بسيارى پسوند ديگر كه امروزه هريك از ما براى نام بردن هم‌اندیشان خويش به كار می‌بریم. بهمن، دانيال، فردريك، اليزابت؛ این‌چنین در كشورهاى اروپايى ما را صدا می‌زنند. فرقى نمی‌کند كه جوان باشيم يا پير، كارمند يا كارگر، بالانشین يا پایین‌نشین. نه‌تنها در ميان طرفداران چپ ايران بلكه در بين طرفداران انديشه پادشاهى نيز اين لقب دادن‌های بی‌دلیل دست و پاگير شده است. هر وقت كه ديگران تو را با پيشوند و پسوند به بالا بردند، يا خبر از هندوانه زير بغل است و سوءاستفاده يا افزودن شيب سقوط و يا از ترسم سلام!

بهمن زاهدی: قرار بود یونان را از اتحادیه اروپا بیرون کنند، انگلستان استعفا داد! انگلستان و امتیازهای استثنایی که گرفته بود، مزاحم اتحادیه اروپا شده بود. مهم این نیست که چه بلایی بر سر انگلستان نازل خواهد شد، بلکه موقعیتی برای باورمند کردن و نوزایی دوباره اتحادیه اروپا به وجود آمده که می‌تواند از فروپاشی اتحادیه اروپا جلوگیری کند. اتحادیه اروپا بدون انگلستان اتحادیه بهتری خواهد شد ولی انگلستان خارج از اتحادیه اروپا دوران کسادی اقتصادی سختی را باید بگذراند.

دانيال خنده‌رو: «رفتى، در را هم‌پشت سرخودت ببند». اين بهترين پاسخ به آنانى است كه ترك اتحاديه اروپا را به باقى ماندن در آن برترى دادند. خروج كامل بريتانيا نيازمند اجراى ماده ٥٠، روشن شدن وضعيت قراردادهاى تجارى و چگونگى استفاده بريتانيا از بازار آزاد اتحاديه اروپا می‌باشد. براى اين موارد دست‌کم دو سال زمان نياز است. الآن براى صحبت از آينده زود است، زمان بهترين راه‌حل و درمان است و در اين مدت چندين امر می‌بایست مشخص شود. نخست استقلال اسكاتلند، تشكيل كشور متحد اروپا (ایالات‌متحده اروپا) و ديگرى توانايى حزب كارگر.