دشمن محبوب تر از دوست - ترانه های فراق شانزدهم ۱۶ محمود سراجی م.س شاهد

 

 

طرح تابلو از محمود عقیانی 

برمی گردم به خرمن ترانه های فراق و خوشه  شانزدهم ۱۶ از این خرمن را با ابیاتی که اغلب جدیدا سروده ام  تقدیم می کنم 

 

 ترانه های  فراق شانزدهم ۱۶ 

 

گفتم که نباشی از غمت خواهم مرد

باز ایی اگر در قدمت خواهم مرد

گفتی که اگر ببینمت خواهم کشت

گفتم که اگر نبینمت خواهم مرد

 

ای دشمن محبوب تر از دوست بیا

نزدیکتر از خون و رگ و پوست بیا

گفتی که به کشتنم تمایل دا ری

خیر است ترا نیت و نیکوست بیا

 

جان بر کف و آماده منم بسم الله

آماده به خون ریختنم بسم الله

گفتند سخن از تو غرامت دارد

من سنگ تو بر سینه زنم بسم الله 

 

گفتند که با دلی پر از کین آید

دائم به لبش هزار نفرین آید

گفتم به لبش هر چه بیاید زیباست

نفرین ورا از دلم آ مین آید 

 

گفتند که ملحد شده و بی دین است

کافربه اصول و مذهب و آیین است

گفتم که مرا مذهب و آیین همه اوست

کفرش به من و دعای من آ مین است

 

گفتند ترا به زیر پا خواهد کشت

باعشوه و با ناز و ادا خواهد کشت

گفتم که به ناز و عشوه اش کشته مرا

افسوس دوباره کشته را خواهد کشت

 

بر لب نرسد مرا دگر جآن امشب

از درد تو میرسم به نسیان امشب

ای بی خبران چه جای درمان من است ؟؟؟

صد جان بدهم به درد جانان امشب

 

درد تو و جان ما حکایت دارد

بشنو چه حکایتی برایت دارد

از سختی جان ما به تنگ آمده است

درد تو ز جان ما شکایت دارد

 

باز آ و ببین که بی تو چون است دلم

از درد و غمت غرق بخون است دلم

با آمدنت درد و غم از دل برود

   کی درک کنی که بی تو چون است دلم ؟؟؟

 

چشمی که ترا نواخت جیحون کردی

دل را به تو هر که باخت پر خون کردی

  لیلای زمان اگرنیی از چه سبب

هر کس که ترا شناخت مجنون کردی؟؟؟

 

 

محمود سراجی م.س شاهد