دانیال خندهرو: جمهوری اسلامی؛ نظامی بیقانون که برای هر بینظمی، ماده و قانونی به تصویب میرساند. احوال شخصیه و اموال خصوصی در نظر روحانیون حاکم بر ایران مفاهیم بیمعنایی است که میتوان آن را محدود یا بهکل زیر پا گذاشت. از محدود کردن وازکتومی تا سرک کشیدن به پستوی خانههای شهروندان قوانینی است که در دوران ریاست جمهوری بهاصطلاح یک حقوقدان به تصویب مجلس رسیده است. تنها جواب آقای روحانی به پایمال شدن حقوق شهروندی، تفکیک بهظاهر قوا است. جدیدترین بیقانون تحت حمایت قانون، سلب مالکیت خصوصی افراد و تصویب طرح حمایت از آمران امربهمعروف و نهی از منکر است. در بخشی از این طرح؛ راهپلههای آپارتمان، پشتبام منازل و قسمتهای داخل اتومبیل که در معرض دید عموم قرار میگیرند شامل مالکیت خصوصی نخواهند گشت و آمران به معروف و نهی از منکر آزادانه قادر خواهند بود این اماکن را مورد بازرسی و شهروندان را جریمه نمایند. یکی از وظایف دولت بالا بردن سطح استانداردهای اجتماعی، امنیت روانی، اقتصادی شهروندان است. دولتی که خود با اسیدپاشی و سرک کشی در خصوصیترین احوال شخصیه، برهم زننده امنیت روانی جامعه باشد سرنوشتی غیر از سقوط به زبالهدان تاریخ نخواهد داشت و دیر یا زود سرنگون خواهد شد. دربندی از طرح تصویبی مجلس، اعمال خشونت توسط آمران در هنگام انجام مأموریت با مجازاتی برابر با جرم و تعیینشده در قوانین مجازات اسلامی در نظر گرفتهشده است. سؤال پیشآمده این است که آیا خشونت ذکر گردیده تنها جنبه فیزیکی داشته؛ نادیده گرفتن حق مالکیت خصوصی، ورود غیرقانونی و همراه با زور به محل سکونت یا خودرو افراد (هرچند با تصویب قانون در مجلس) و بازرسی و پشتبامهای منازل، انجام خشونت ذهنی بهحساب نمیآید؟ تنها چند هفته پیش در خبرها خواندیم "مرگ یک شهروند تهرانی در جریان جمع آوری دیش ماهواره توسط نیروی انتظامی و تهدید خانواده برای سکوت" آیا در این موارد نیز میبایست آمر را دستگیر و به قصاص محکوم کرد؟ آیا میبایست اسید پاشان اصفهانی را مطابق با قانون مجازات اسلامی به قصاص محکوم کرد یا به دلیل برهم زدن امنیت اجتماعی آنان را اعدام کرد؟
سیاست جمهوری اسلامی، حکمرانی وحشت است، با ترساندن مردم و اعمال خشونت نمیتوان به حکومت ادامه داد. «هر عملی عکسالعملی به همراه خواهد داشت» با سرکوب اعتراضات مدنی، نمیتوان به اعمال خشونت از سوی قدرت حاکم ادامه داد، لجاجت بر اجرای طرح امربهمعروف و نهی از منکر شهروندان را وادار به انجام اعمال تلافیجویانه خواهد کرد و این نهتنها باعث نهادینه شدن خشونت در جامعه میشود، بلکه در آینده راه را برای سرکوبهای خشونتآمیزتر از سوی روحانیون بازخواهد کرد.
بهمن زاهدی : جمهوری اسلامی از روز به وجود آمدنش تاکنون تنها در اندیشه مظلومنمایی و زیر پا گذاشتن حقوق مردم بوده است. در کشوری که تجاوزگر قهرمان و شخص تجاوز شده اعدام میشود از عدالت سخن گفتن معنای ندارد. در اصفهان دادستان افرادی را بازداشت میکند که سخنی درباره اسیدپاشی گفته باشند و اسیدپاشها زیر عبای امامجمعه پنهان میشوند. حتی محمد بنیانگذار اسلام نتوانسته بود اینگونه دروغ بگوید که سران جمهوری اسلامی میگویند. دیر زمانیست که مردم به این نتیجه رسیدهاند که هر چه از دهان آخوندها و عمامه به سران گوناگون به بیرون ترشح میشود عاری از حقیقت و دروغ محض هست. اسلام را جمهوری اسلامی آنگونه که بوده و هست ترویج میکند با دروغ، جنایت، دزدی، عوامفریبی و درنهایت خودفریبی!
افشار مختاری : گردهمایی خودجوش از سوی شهروند اصفهانی و تهرانی به خاطر اسیدپاشی در اصفهان، نوید خوبی است برای همه آنان که چشمبهراه دگرگونی از روستاهایشان تا ایرانشان، تنها نمینشینند بلکه به کنش روی میآورد و اینکه در کنار دیگری بدون هیچ آشنایی از پیش میتوان خواستهای یکسان را فریاد زد. پاسخ گوی به چرایی فراخوان بیآنکه بدانی با کدام شهروند قرار است هم فریاد شوی، گام نخست برای یافتن مبارز و آفریدن رویدادهای بزرگ خواهد بود. آنان که از پشت پنجرهها دیدن، از پشت درها شنیدند و از کنار این تظاهرات گذشتناند، از حقوق فردی خود گذشتهاند و پروانه میدهند تا اندیشه اسیدپاشی آنها را در خانه پشت درها و پنجرهایشان به زندان بکشاند. سخن گفتن از شهروندی و آنچه حقوق اوست تا همیشه خواهد بود و این برای کشورهای مدرن امتیازی است که از چالش پاسداری از حقوق انسانی و آنچه سزاوار فرد است با سرافرازی بیرون آمده و همیشه به آن بیندیشد و گرفتاری کشوری مانند ایران تن دادن به قوانینی از سوی مردم است که هیچ نشانی از پاسداشت ازآنچه یک شهروند سزاوار آن است، نمیتوان یافت.
بیگمان زیر سایه این قانونها که پایههای رژیم اسلامی بر آن نهاد شده نمیتوان با دنیای امروز هم گام و آسایش را به شهروند رسانید. تفسیر از قانون اسلامی پروانه میدهد تا بر چهرههای جوان و زیبا، اسید پاشید و جنایت کرد. بیتفاوتی به اینگونه فراخوانها کشیدن آیندهای سیاهتر از اکنون و همراهی با آن پا گذاشتن در مبارزه و تلاش هر ایرانی برای یک زندگی شایسته است. قدرت استبداد مانند حباب است با هوشیاری و برگزیدن گفتوشنود درباره حقوق فردی و کوشش گروهی برای گسترش و فراگیر نمودنش، آن حباب خواهد ترکید و تنها چاره برای سپهر زیبای ایران است.
دانیال خندهرو: قصدم بر این بود که این هفته پیرامون مرگ آیتالله مهدوی کنی و بررسی گزینههای جایگزینی ریاست مجلس خبرگان به صحبت بپردازم. هرچه اندیشیدم –چه ازنظر خبری و چه از جهت انسانی- شرافت ریحانه جباری گرانبهاتر از یک روحانینما بود. شاید بگویید که در این هفته عواطف بر من پیروز گشته و گفتگو امروز مملو از احساسات است. ایکاش این احساسات انسان دوستانه بر خشم، نفرت یا کوتهفکری خانواده دربندی و امثال این خانواده پیروز میگشت و امید بهروزی که در قوانین مجازات ایران، انساندوستی بر اسلام دوستی چیره شود. در چند روز آینده مقالهای خواهم نوشت و دلایل خود را برای حمایت از حذف مجازات اعدام و قصاص در قوانین ایران بیان خواهم کرد.
بهمن زاهدی : مرگ امری است طبیعی که حتی پیامبران مذاهب گوناگون نتوانستهاند از آن گریزی بیابند. طبیعت در چرخش تکاملی خود هم به نو زادگی احتیاج دارد و هم به مرگ. هیچ موجودی در این جهان خاکی نتوانسته است از این قانون طبیعت فرار کند. مدت زندگی حیوانات مختلفی که هنوز موجود هستند (بشر بیخرد باعث از بین رفتن موجودات گیاهی و حیوانی فراوانی هست) متفاوت و بستگی به شیوه تکاملی آن موجودات دارد. تولد آغاز زندگی و مرگ پایان زندگی هستند که گریزی از آنان وجود ندارد. حقیقت زندگی را تنها در طبیعت میتوان جستجو کرد و نه در گفتههای افرادی که ماورای طبیعت را برای استثمار بشریت آفریدهاند.
میگویند افرادی که درستکار بودهاند به بهشت راه خواهند یافت! ولی عزاداری برای به بهشت رفتگان در اسلام را چگونه میتوان توضیح داد؟ هنوز نتوانستهام درک کنم چرا برای امام حسین به بهشت رفته باید هرساله عزاداری کرد!
نظرات