چندین سال پس از انقلاب خوش عاقبت در مشهد بدنیا آمده و تا آخر دبیرستان در آن شهر بوده. بعد تهران و دانشجویی در رشتۀ تئاتر دانشکده هنر و معماری و آشنایی با رقص.  ناگفته پیداست  که  هنر رقص و آنهم مرد هنرمند رقاص نتنها آینده ای در ایران کنونی ندارد، بل،  مخاطرات جدی هم دارد.  بار سفر بسته و در خارج و فضای آزاد شکوفا شده.  اطلاعات بیشر اینجا و اینجا.

حدود دو ماه پیش مرکز روابط بین‌الملل بارکل در دانشگاه لس‌آنجلس فیلمی به نام «رقصنده صحرا» را بنمایش گذاشت که الهام گرفته از زندگی افشین غفاریان در ایران است:

"در ایران اتفاق می افتد؛ جایی که رقص در آن ممنوع میباشد. این فیلم داستان واقعی افشین غفاریان است که  هر خطری را به جان خرید تا به آرزویش که همان رقاص شدن بود برسد.  داستان زندگی او با پشت صحنه اعتراضات سال ٢٠٠۹ اتفاق می افتد؛ زمانی که شوق و اعتراض نسلی جوان حرکتی بسوی آزادی بیشتر را کلید زد."

در پی تشدید سرکوب در ایران که شامل رقصندگان "هپی" میشود، پس از نزدیک دو ماه سایتهای حضرات به سراغ " نمایش رقاص صحرا در آمریکا؛ رقصیدن برای مبارزه با جمهوری اسلامی" رفته اند.

به عبارت دیگر؛ حضرات حتی از هنر رقص و آنهم در آنطرف دنیا  هراس دارند و آنرا "مبارزه" علیه خود میدانند. 

سئوال: بجز گریه، لابه و همیشه عزاداری کردن، چه کاری مبارزه قلمداد  نمی‌شود؟

 

دور نیست، رهایی اصلاً دور نیست.

"تنها حقیقت است مه رهایی میبخشد"

 

تبریک