امام زمان در لغت به معنای امام عصر. امامی که در روزگار خود مأمور هدایت مردم می باشد آمده است و در دنیای امروز  ماجرا های جالب و شنیدنی دارد:
نقش جهانی امام زمان
ویکی پدیا می نویسد: "در دیدگاه آخرالزمانی مسلمانان، مهدی (در لغت به معنی «هدایت شده») اعاده‌کنندهٔ دین و عدالت و منجی موعود است که (بنا بر تفاسیر مختلف) هفت، نه یا نوزده سال پیش از روز قیامت حکومت خواهد کرد و زمین را از ظلم و جور پاک خواهد کرد. مهدی در تشیع دوازده‌امامی اشاره به حجت بن حسن، امام دوازدهم شیعیان، فرزند حسن عسکری دارد. در میان اهل سنت محدثان مشهوری احادیثی در مورد بشارت مهدی از پیامبر اسلام نقل کرده‌اند، اما مفهوم مهدی از مفاهیم اصلی اعتقادی اهل سنت نیست. از محدثان و علمای اهل سنت دیدگاه‌ها و حدیث‌های مختلفی در مورد مهدی نقل شده‌است. در این روایات از عیسی مسیح، فرزندی از نسل حسن یا حسین، فرزند حسن عسکری امام یازده شیعه به عنوان مهدی یاد شده‌است. در بین فرق اسلامی در طول تاریخ اسلام همچنین از افرادی مانند محمد حنفیه، موسی بن جعفر، حسن عسکری، حجت بن حسن، عیسی مسیح و میرزا غلام احمد و محمد احمد در سودان به عنوان مهدی نام برده شده‌است.... در میان کتاب‌های عهد عتیق در کتاب دانیال که بعد از اسارت یهودیان در بابل نوشته شده‌است به منجی آخرالزمان اشاره شده‌است. عیسی بنا به نقل اناجیل از ظهور ناگهانی پسر انسان، بازگشت خود به هنگام انقضای عالم، بر قرار شدن عدالت در آن دوران و حتمی بودن حکومت عدل خبر داده‌است. پسر انسان تعبیری است که بر نجات‌دهندهٔ جهانی در انجیل اطلاق شده‌است. در نوشته‌های بین‌العهدین (فاصلهٔ زمانی کتاب دانیال تا زمان تدوین انجیل‌ها) به ظهور یک منجی در آخرالزمان اشاره می‌شود. از این منجی با نام‌هایی مانند «مسیحا»، «برگزیده»، «پرهیزگار»، «پسر انسان»، «پسر خدا»، و «انسان» یاد شده‌است. او وجودی ازلی است که پیش از خلق جهان، زمان ظهور و برنامهٔ او نزد خدا معلوم و مقرر بوده‌است. در دین زردشت و در بندی از گاهان (یسن ۴۳، بند ۳) از مردی سخن گفته شده‌است که در آینده می‌آید و «راه نجات را می‌یابد». در گاهان چند بار واژهٔ سوشینت به معنی سودبخش تکرار شده‌است که در ادبیات زردشتی متاخر به صورت سوشیانس درآمده و منجی نهایی زردشتی به شمار آمده‌است. در موردی نیز سخن از دین سوشینت (سودبخش) است که بعدها در ادبیات زردشتی به صورت سوشیانس و منجی نهایی زردشتی درآمده‌است. به گفتهٔ سعید امیر ارجمند، استاد دانشگاه استونی بروک آمریکا، در دانشنامهٔ ایرانیکا در اسلام ریشهٔ دیدگاه غیبت، به فرقه شیعه کیسانیه برمی‌گردد. فرقه‌ای که پس از سرکوب قیام مختار شکل گرفت. عقیدهٔ رایج در کوفه این بود که مهدی، از اهل بیت یا از نسل علی خواهد بود. به گفتهٔ مادلونگ حدیث منسوب به پیامبر که منجی هم‌نام و هم‌کنیه وی است، در همین زمان جعل شد، به طرفداری از محمد حنفیه. آنان محمد حنفیه فرزند علی، امام اول شیعیان را مهدی می‌دانستند و پس از فوت او چنین اعلام کردند که او نمرده است و در کوه رضوا در مدینه در غیبت به سر می‌برد و روزی به عنوان مهدی و قائم برمی‌گردد. از آنجایی که بیشتر این کیسانی‌ها ایرانیان تازه اسلام آورده بودند احتمالاً با باورهای زردشتی در مورد منجی آشنا بودند و قهرمانانی مانند گرشاسب که پس از بیداری از یک خواب طولانی اهریمنان را از زمین برمی‌چینند. به گفتهٔ ویلفرد مادلونگ، دیدگاه غیبت از کیسانیه وارد شیعه امامی شده‌است. بنوشته محمد امیر معزی، استاد فقه اسلامی، بسیاری از دکترین اسلام در مورد منجی، ظهور منجی و غیبت و نشانه‌های آن؛ مدیون ادیان پیشین مانند مانویت، دین زردشت، یهودیت و مسیحیت است. بنوشته تیموتی فرنیش اعتقاد به مهدی در نزد مسلمانان ریشه در آموزه‌های دین زردشت، مسیحیت و یهودیت دارد".
غیبت های صغری و کبرای امام زمان
ویکی پدیا در مقاله ای دیگر می نویسد: "غیبت صغری در ادبیات شیعی به معنای غایب شدن کوتاه مدت است و بنابر آموزه‌های شیعی دورانی است که در آن امام مهدی (عج) زندگانی مخفی و فقط از طریق نمایندگان چهارگانه خود با شیعیان ارتباط داشته است. این دوره از سال ۲۶۰ ه‍. ق (۸۷۴ م) آغاز و در ۳۲۹ ه‍. ق (۹۴۰ م) پایان یافته است. بنابر روایات، پیشوای دوازدهم شیعیان، در عصر غیبت صغرا پیروان خویش را از طریق چهار نماینده برگزیده خود رهبری می‌کرده که اینان را سفرا می‌خواندند. نخستین آنها عثمان بن سعید عمری، دوم پسرش محمد، سوم حسین بن روح نوبختی و چهارم علی بن محمد سمری بوده است. بعد از درگذشت علی بن محمد سمری چهارمین نایب خاص پیشوای دوازدهم شیعیان، باب نیابت خاصه و وکالت از آن مسدود گشته و تا روز ظهور، نایب خاصی در میان شیعه نخواهد بود. بدین سان با وفات علی بن محمد سمری، غیبت صغرای امام زمان که ۷۰ سال طول کشید، به پایان رسید و غیبت کبرای آن حضرت آغاز گردید".
مدعیان امام زمان
افرادی که ادعای مهدی بودن کرده‌اند عبارتند از
محمد احمد: یا محمد احمد بن عبدالله یا محمد احمد سودانی متولد ۱۲ اوت ۱۸۴۴ رهبر مذهبی طریفت سامانیه بود که در ۲۹ ژوئن ۱۸۸۱ ادعا نمود که مهدی است. او شورش موفقی را علیه حکومت مصر و عثمانی در سودان شروع کرد. در سال ۱۸۸۵ او موفق شد که خارطوم پایتخت فعلی سودان را به تصرف خود درآورد. او مدتی بعد در ۲۲ ژوئن ۱۸۸۵ درگذشت.
سید علی محمد باب بنیان‌گذار مذهب بابیت که در سال ۱۸۴۴ میلادی با ۱۲۶۰ هجری قمری ادعا مهدی بودن کرد. او بعدها در شهر تبریز تیرباران شد.
محمد امزیان (فوت ۱۸۷۹) در شمال آفریقا
محمت (فوت ۱۹۳۰) در ترکیه
محمد قحطانی (فوت ۱۹۷۹) در عربستان سعودی
احمد بارِلوی (فوت ۱۸۳۱) در هند
سایت فرآرو گزارش داد: "عليرضا پيغان در قم ادعای امامت کرد و اعدام شد، وی که در آبان‌ماه سال ۱۳۸۵ از سوی ماموران اداره کل اطلاعات قم بازداشت شده بود يکی از اعدامیان پنج‌شنبه ۱ دی ۱۳۸۷ قم بود.  اتهام این اعدامی ۴۱ ساله «خرافه‌پرستی» عنوان و گزارش شده که او مولف یک کتاب ۶۰۰ صفحه‌ای و متهم به گردآوری ۲۱ مرد و ۲۹ زن در حال ترويج خرافه‌پرستی در قم بوده است. علیرضا پیغان با شکايت دادستان قم به عنوان مدعی‌العموم از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب قم محاکمه و به اتهام «فساد فی‌الارض» به اعدام محکوم شده بود". 
"امام زمان" های روانی
مسعود نقره کار در سایت عصر نو می نویسد: "ادعای امام زمان بودن و شدن، و یا ارتباط با امام زمان داشتن در حکومت اسلامی شیوع بیشتری یافته است. نه فقط درایران و کشورهای شیعه خیز، حتی درمیدان التحریر قاهره هم امام زمان ظهورکرد. چنین ادعاهائی تازگی ندارند، این نوع ادعاها عمری به اندازۀ عمرِ بیماری های روانی اسکیزوفرنی (روان پارگی – روان گسیختگی یا گسیختگی فکر و اندیشه)، دوقطبی (شیدائی- افسردگی) و صرع گیجگاهی و برخی دیگراز بیماری ها و اختلال های روانی و عصبی دارند. وجود این دست از بیماری ها دربرخی از پیامبران ادیان ابراهیمی و جانشینان آنان، و رهبران برخی دیگر ازادیان و مذاهب، و همچنین در میان رهبران سیاسی درجهان نیزمطرح شده است. ادعای امامت، پیامبری و رهبری سیاسی بودن و شدن، نوعی توهم و هذیان وازنشانه‌های بارزبیماری های روانی و عصبی، وحاد شدن این نوع بیماری‌ها ست. اسکیزوفرنی، به ویژه نوع پارانوئید آن از جمله بیماری‌هایی است که می‌تواند موجب توهم خود بزرگ‌بینی، بزرگ منشی و هذیان‌گویی فرد بیماردرمورد موقعیت و جایگاه خویش شود. اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی به ویژه سرخوشی‌ها و شیدائی هایش، و برخی اختلال های شخصیتی از جمله بیماری‌ها و اختلال های روانی اند که سبب بروزهذیان‌های بزرگ‌منشی و خود بزرگ پنداری می شوند. در این میان برخی از روانشناسان اختلال دو قطبی را شایع‌ترین علت این نوع توهم ها وهذیان‌ها می دانند، افراد مبتلا به این بیماری در فازمانیا ( فازِسرخوشی و شیدائی) چنین ادعاهایی می کنند. دراین دست بیماری ها گاه اختلال رفتاری دیده نمی شود و ممکن است اطرافیان بیمار متوجه نشانه های بیماری فرد مبتلا نشوند.... درجوامع دمکراتیک و سکولاراین دست بیماران را بستری و تحت مراقبت و درمان قرار می دهند. در کشورهای اسلامی اما روش دیگری به کار برده می شود. برای نمونه حکومت اسلامی به جای بستری کردن وتلاش برای مداوای افرادی که ادعای امامت و امام زمانی دارند، به زندانی کردن و اعدام آنان روی آورده است... ادعای امامت، پیامبری و رهبری سیاسی را بخش‌هائی از مردم باورمی کنند. چنین ادعاهائی مورد قبول و پذیرش تعدادی ازافراد یا امت و ملت قرار می گیرند، وجماعت به سرعت به پیروان مدعیان بَدَل می شوند. برای نمونه مرد ۴۱ ساله ای که در قم ادعای امامت کرد و اعدام شد، امامت اش را ۲۱ مرد و ۲۹ زن باور کرده و پیرو و مرید وی شده بودند. باور به رسالت مذهبی و سیاسی این دست بیماران روانی از سوی مردم را بسیاری از روانشناسان و جامعه شناسان خطرناک تراز ادعای بیماران دانسته اند. در بروزچنین پدیده ای عده ای قدرت تاثیر گذاری این بیماران را مطرح می کنند اما ناآگاهی و عدم توانائی درک و فهم، و تجزیه و تحلیل مسائل از سوی دنباله روان و پیروان این بیماران نیز مورد تاکید قرار گرفته است. این که آیا مریدان و پیروان این افراد نیز مبتلا به اختلال و بیماری روانی و عصبی اند موضوعی مطرح و مورد بحث است". 
======